عکس لواشک زردآلو
zahra.z
۱۴۱
۱.۴k

لواشک زردآلو

۴ تیر ۰۱
نقشه ی گنج!!

بچه که بودم، علاقه‌ی عجیبی به پیدا کردنِ گنج داشتم. محبوب‌ترین اسباب‌بازی‌هایم را داخلِ یک قوطی می‌گذاشتم و آن را تویِ باغچه‌ی حیاط، در یک جایِ مشخص، خاک می‌کردم تا روزی دوباره پیدایشان کنم و به لذتِ اکتشافِ گنج برسم. که اسباب‌بازی‌ها، برایم با ارزش‌تر از قبل شوند!
جالب‌ترین قسمتِ ماجرا این بود که برایِ این‌کار، نقشه ی دقیقی از گنج و محلِ چال کردنِ اسباب‌بازی‌ها می‌کشیدم و از آن جالب‌تر این که نقشه را هم داخلِ همان قوطی می‌گذاشتم و آن را خاک می‌کردم! فردایِ آن روز، دلم برایِ اسباب‌بازی‌هایم تنگ می‌شد، تمامِ باغچه را زیر و رو می کردم اما پیدایشان نمی کردم، بیخیال می شدم و می رفتم دنبالِ زندگی ام.
چند سال بعد، بر حسبِ یک اتفاق، قوطیِ موردِ نظر پیدا می شد اما اسباب بازی ها، دیگر، برایِ من آن جذابیتِ سابق را نداشتند، معیار هایِ من، ناخودآگاه، تغییر کرده بود و چیزهایِ جدیدی جایِ آنها را در ذهن و قلبم گرفته بود...
خواستم بگویم همه ی ما آدم هایی را دوست داریم و تصور می کنیم اگر زمانِ زیادی از آن ها دور باشیم، تعلق و دلبستگیِ مان بیشتر می شود اما اینطور نیست! فاصله، هیچ چیز و هیچ کس را با ارزش نمی کند! با گذرِ زمان ، آدم ها به طرزِ عجیبی عوض می شوند. شاید همین آدم معمولیِ امروز ، عزیز ترین آدمِ دیروز بوده .
هرگز برایِ تحکیمِ روابطتان فاصله هایِ طولانی نگیرید! دوری، دوستی نمی آورَد. دوری، بانیِ بی رحمانه ترین فراموشی هاست...
...